اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

طرح کش

نویسه گردانی: ṬRḤ KŠ
طرح کش . [ طَ ک َ / ک ِ ] (نف مرکب ) مغلوب . زبون . || مصور. نقاش . (آنندراج ) :
سالک همیشه طرح کش عشق ظالمم
آن جان و دل که میدهم امروز باج نیست .

سالک قزوینی .


وصال شاهد معنی بوقت خود دریاب
مباش طرح کش نظم آبدار عبث .

میرزا رضی دانش (از آنندراج ).


و رجوع به مجموعه ٔ مترادفات ص 43 شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.