طرکیدن
نویسه گردانی:
ṬRKYDN
طرکیدن . [ طَ دَ ] (مص ) از هم شکافتن و پاره شدن . (آنندراج ). صورتی است از ترکیدن و طرقیدن . و رجوع به فرهنگ شعوری ج 2 ص 167 شود.
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
ترکیدن . [ ت َ رَ دَ ] (مص ) کفیدن . (حاشیه ٔ فرهنگ اسدی نخجوانی ). شکاف و ترک وارد آمدن و شکافته شدن . (ناظم الاطباء). کفتن . ترک برداشتن . شک...
1- سخت غمگین یا آزرده شدن کسی به دلیل نگفتن درد و اندوه خود با دیگری و دلتنگی و افسردگی
2- بسیار ترسیدن کسی
منبع: فرهنگ فشرده سخن- جلد نخست- ص 1046