اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

طری

نویسه گردانی: ṬRY
طری . [ ] (اِخ ) ناحیتی خرد است از بجه ، میان حدود نوبه و سودان و اندر وی دو صومعه است و گویند که اندر وی دوازده هزار مرد است راهب . (حدود العالم ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
تری فزای . [ ت َ ف َ ] (نف مرکب ) که در مزاج تری افزاید : و غذاهای لطیف زودگوار و تری فزای باید داد. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). و طعامهای تری فزا...
تری فون . [ ت ْ ف ُ ] (اِخ ) ۞ مرحوم پیرنیا در ایران باستان ج 3 از دو نفر بنام تری فون ذکر میکند یکی در ص 2089 در شرح سلسله ٔ سلوکی های سو...
تری فون . [ ف ُ ] (اِخ ) ۞ پیرنیا در شرح حال بطالسه آرد: پس از بطلمیوس سوم بطلمیوس چهارم ، فیلوپاتر به تخت نشست (221 - 204 ق . م ) ... فی...
پلین تری . [ پْلی / پ ِ ت ِ ] (اِخ ) ۞ یکی از اعیاد آطن (اثینه ) بود که به افتخار می نروا اقامه میشد و آن روز مجسمه ٔ ربةالنوع مزبور را شستش...
تری تخم . [ ت ْ ت َ ] (اِخ ) ۞ پسرویدرن و برادر استاتیرا (زن اردشیر پسر داریوش دوم ). که آمس تریس دختر داریوش را بزنی گرفت و چون پدرش در...
تری تنه . [ ت ْ ت َ ن َ ] (اِخ ) ۞ در افسانه ٔ نزاع با مار سه سر که در اوستا بصورت «ثره اته اونه » ۞ یعنی فریدون آمده است . و رجوع به م...
تری داشتن . [ ت َ ت َ ] (مص مرکب ) رطوبتی بودن . رطوبت مزاج بودن : شراب نو، نشاید مردمانی را که تری دارند و باد بر ایشان غلبه دارد. (نورو...
تری مورتی .[ ت ْ ] (اِخ ) ۞ تثلیث هندو، که مرکب است از «برهما»، بعنوان خدای خالق ، «ویشنو» خدای حافظ و نگهبان و «سیوا» خدای ویران کننده ...
تری بونوس . [ت ْ ] (اِخ ) بنقل پروکپوس طبیبی معروف که طبابت دربار روم میکرد. پس از شکست رومیان از انوشیروان ، پادشاه ایران ، برای متارکه ...
تری بونین . [ ت ْ ب ُن ِ ی َ ] (اِخ ) ۞ مستشار حقوقی روم در قرن ششم میلادی بود که بدست ژوستینین اول بریاست دیوان ایالتی روم رسید و در ...
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۳ ۳ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.