طریفون
نویسه گردانی:
ṬRYFWN
طریفون . [ طَ ] (معرب ، اِ) فوةالضبع. (فهرست مخزن الادویه ). || شفنین . (تذکره ٔ انطاکی ). به این معنی مفرد طریقون است . رجوع به طریقون شود.
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
تری فون . [ ت ْ ف ُ ] (اِخ ) ۞ مرحوم پیرنیا در ایران باستان ج 3 از دو نفر بنام تری فون ذکر میکند یکی در ص 2089 در شرح سلسله ٔ سلوکی های سو...
تری فون . [ ف ُ ] (اِخ ) ۞ پیرنیا در شرح حال بطالسه آرد: پس از بطلمیوس سوم بطلمیوس چهارم ، فیلوپاتر به تخت نشست (221 - 204 ق . م ) ... فی...