اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

طغی

نویسه گردانی: ṬḠY
طغی .[ طَ غا ] (اِخ ) توقای برلاس . از امرای عصر تیموری . (حبیب السیر چ تهران ج 2 ص 141). و رجوع به طغا شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۸۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
طغی . [ طَ غا ] (ع اِ) آواز. (منتهی الارب ) (آنندراج ).
طغی . [ طَغ ْی ْ ] (ع مص ) درگذشتن از اندازه . (منتهی الارب ) (آنندراج ). از حد درگذشتن . (تاج المصادر بیهقی ). زیاده روی . تجاوز از حد. تجاوز از ...
تغی . [ ت ِ غا ] (ع اِ) خنده ٔ بلند. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
تقی . [ ت َ ی ی ] (ع ص ) پرهیزکار. (دهار) (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). ج ، اتقیاء و تُ...
تقی . [ ت ُ قا ] (ع مص ) پرهیز کردن . (منتهی الارب ). پرهیزکاری . (دهار) (مهذب الاسماء). تقاء. (ناظم الاطباء). || (اِ) پرهیز. (منتهی الارب ) (ن...
تقی . [ ت َ ] (اِخ ) نام حضرت رسالت پناه صلی اﷲ علیه و اله و سلم . (آنندراج ). رجوع به محمد شود.
تقی . [ ت َ ] (اِخ ) لقب امام ثانی حسن بن علی المرتضی . رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 21 شود.
تقی . [ ت َ ] (اِخ ) لقب امام محمدبن علی بن موسی الرضا،امام نهم شیعه ٔ اثناعشریه است . رجوع به جواد شود.
تقی . [ ت َ ] (اِخ ) میرزا تقی خان امیرکبیر. رجوع به امیرکبیر شود.
تقی . [ ت َ ] (اِخ ) میرزا... از شعرای دوره ٔصفویه و معاصر شاه سلیمان است و این بیت از اوست :در فضای تنگ دل راحت نمیگیرد قرارگویی آبادانئی...
« قبلی صفحه ۱ از ۹ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.