اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

طفور

نویسه گردانی: ṬFWR
طفور. [ طُ ] (ع مص ) طفرة. (منتهی الارب ). برجستن . (منتخب اللغات ) (منتهی الارب ). بالا برجستن . (منتهی الارب ). از نشیب بر بالا برجستن . (زوزنی ). وثب . (تاج المصادر).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۳ ثانیه
تفور. [ ت َ ](اِ) گل باشد و آن را بتازی طین گویند و بعضی با زای منقوطه نیز خوانند. (فرهنگ جهانگیری ) (از فرهنگ رشیدی ). گل باشد که بعربی ط...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.