اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

طمع بستن

نویسه گردانی: ṬMʽ BSTN
طمع بستن . [ طَ م َ ب َ ت َ ] (مص مرکب ) طمع دربستن . طمع کردن . آزمند گردیدن . طمع افتادن . طمع آمدن . حریص گردیدن :
بر در میرتو ای بیهده بستی طمعی
از طمع صعب تر آن را که نه قید است و نه بند.

ناصرخسرو.


طمع بند و دفتر ز حکمت بشوی .

سعدی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.