اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

طناب نهادن

نویسه گردانی: ṬNAB NHADN
طناب نهادن . [ طَ ن ِ / ن َ دَ ] (مص مرکب ) کنایه از پیمودن . میرمعزی راست :
برین حدیث شها شهر تو دلیل بس است
که از عمارت او ملک یافت رونق و آب
بدولت تو منجم بر او کشیده رقم
بهمت تو مهندس بر او نهاده طناب .

(از آنندراج ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.