اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

طیط

نویسه گردانی: ṬYṬ
طیط. (ع ص ) طوط. مرد درازبالا. || احمق . نادان . || گشن تیزشهوت . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || (اِ) بعربی باشق است و خفاش را نیز نامند. (فهرست مخزن الادویه ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
تیت . [ تی ی َ ] (اِخ ) دهی از دهستان آلان است که در بخش سردشت شهرستان مهاباد واقع است و 390 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج ...
پراکنده، متلاشی شده، این واژه هم اکنون در مشهد به شکل "تیت کردن " و " تیت شدن" و یا تیت و پر شدن"به کار میرود.
تیت لیو. (اِخ ) ۞ (تیتوس لیویوس ) تاریخ دان یونانی و نویسنده ٔ تاریخ رومی از ابتدا تا سال 9 ق .م . است . (59 ق .م . - 17 م .) او در زیر عنوان ...
تیت رس تس . [ رُ ت ِ ] (اِخ ) یا تی تروست ۞ پسر خشایارشا و سردار سپاه ایران در جنگ آتن با ایران بود که در این جنگ نیروی دریائی ایران ا...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.