اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ظلة

نویسه گردانی: ẒL
ظلة. [ ظُل ْ ل َ ] (ع اِ) سایه بان . سایه وان . سایبان تنگ که فراخ نباشد. سایه پوش . باران گریز. آله . آله گاه . عالة. || سقف . || اول ابر که سایه افکند بر تو. || هر درخت که سایه افکند بر تو. || هرچه بدان از حرارت و برودت پناه برند. || صُفّة. || صفه مانندی که در گرما و سرما بدان پناه گیرند. || یوم الظلة؛ روز هلاکت ملوک مدین به زمان شعیب پیغمبر. عذاب یوم الظلة؛ گفته اند ابری که زیر آن سموم بود یا ابری که به آنان سایه افکند و به زیر آن گرد آمدند و پناه بردند از حرارت بسیار که بدیشان رسیده بود و آن ابر بر آنان فرودآمد و در میان گرفت . قوله تعالی : عذاب یوم الظلة (قرآن 189/26). قالوا غیم تحته سموم او سحابةٌ اظلتهم فاجتمعوا تحتها مستجیرین بها مما نالهم من الحرّ الشدید فاطبقت علیهم :
تو دو قله نیستی یک قله ای
غافل از قصّه ی ْ عذاب ظله ای .

مولوی .


ج ، ظُلَل ، ظِلال . || دامت ظلةالظِل ّ؛ أی ما یُستظل ﱡ به .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
خاطف ظله . [ طِ ف ُ ظِل ْ ل ِ] (ع اِ مرکب ) مرغی است که هرگاه سایه خود را در آب بیند قصد ربودن کند. (آنندراج ). رفراف . (آنندراج ) (منتهی الا...
ظله ساختن . [ ظُل ْ ل َ / ل ِ ت َ ] (مص مرکب ) تعویل . (تاج المصادر بیهقی ). باران گریز ساختن .
ملاعب ظله . [ م ُ ع ِ ب ُ ظِل ْ ل ِه ْ ] (ع اِ مرکب ) مرغی است که آن را خاطف ظله نیز گویند. (منتهی الارب ). نام مرغی درازبال و کوتاه گردن ...
حسین آباد ظله جوب . [ ح ُ س ِ ظَ ل ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان چهاردولی بخش قروه شهرستان سنندج واقع در 18هزارگزی خاور قروه و هفت هزارگزی ج...
« قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۳ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.