عا
نویسه گردانی:
ʽA
عا. (ع اِ صوت ) کلمه ای است که بدان بز را زجر کنند و رانند. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ).
واژه های همانند
۲۷۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۳ ثانیه
لطف ا. [ ل ُ فُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن الیاس رومی . صاحب حاشیه بر حاشیه ٔ خیالی بر شرح عقاید النسفی ، مقتول به سال 900 هَ . ق . و صاحب حاشیه ...
لطف ا. [ ل ُ فُل ْ لاه ] (اِخ )متخلص به لطف از مردم بخارا. طبیعتش به لطیفه گویی مایل بود و شغل قضا و مدرسی داشت . این بیت او راست :عید اس...
لطف ا. [ ل ُ فُل ْ لاه ] (اِخ ) (امیر...) داماد امیر عادل آقا، از امرای سلطان احمد در نیمه ٔ دوم قرن هشتم هجری .رجوع به ذیل جامعالتواریخ رشی...
لطف ا. [ ل ُ فُل ْ لاه ] (اِخ ) (خواجه ...) نهمین امیر از سلسله ٔ سربداران (761-762 هَ . ق .). فرزند امیر وجیه الدین مسعود، دومین امیر این سلسله...
لطف ا. [ ل ُ فُل ْ لاه ] (اِخ ) (شیخ ...) از خلفای حاجی بیرام ولی . (قاموس الاعلام ترکی ).
لیث ا. [ ل َ ثُل ْ لاه ] (اِخ ) هو حمزةبن عبدالمطلب . وقع ذلک فی شعر ابی سفیان بن حریث کما سیأتی فی الکنی و المشهور انه اسداﷲ. (الاصابة ج 6...
کرم ا. [ ک َ رَ م ُل ْ لاه ] (اِخ ) دهی است از دهستان خاوه بخش دلفان شهرستان خرم آباد. جلگه ای و سردسیر است و 420 تن سکنه دارد. (از فرهنگ ...
فتح ا. [ ف َ حُل ْ لاه ] (اِخ ) کاشی . صاحب تفسیر منهج الصادقین وشرح نهج البلاغه ، از شاگردان علی بن حسن زواره ای فقیه و مفسر عهد صفوی است ....
فتح ا. [ ف َ حُل ْ لاه ] (اِخ )کاتب . امیر علیشیر نوایی نویسد: از جمله ٔ کاتبان بی نظیر مسلم است و جمیع خطوط را از غبار و ثلث و غیرهما به یک ق...
فتح ا.[ ف َ حُل ْ لاه ] (اِخ ) شیرازی ، حکیم . در حکمت و معرفت صاحب پایگاه ، معاصر و مجالس اکبرشاه و دوست فیضی دکنی بود و در هندوستان درگذشت...