اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

عاتب

نویسه گردانی: ʽATB
عاتب . [ ت ِ ] (ع ص ) ملامت کننده . سرزنش کننده . (ناظم الاطباء). || آنکه یک پای وی بریده بود و بر دیگر پای رود. (مهذب الاسماء).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
عتب . [ ع َ ] (ع مص ) خشم گرفتن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). خشم گرفتن بر کسی و انکار کردن چیزی را از قبل او. || ملامت کردن . (اقرب الموا...
عتب . [ ع َ ت َ] (ع ص ، اِ) کار کریه و ناخوش . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (آنندراج ). || سختی ؛ یقال ما فی هذا الامر رتب ولا عتب ؛ ای شدة...
عتب . [ ع ِ ] (ع ص ) بسیار خشم گیرنده . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (آنندراج ).
اتب . [ اِ ] (ع اِ) جامه ای که از میان قواره برگیرند و در گردن اندازند بی آستین و بی گریبان . || پیراهن بی آستین و بی گریبان . (مهذب الأس...
اتب . [ اَ ت َب ب ] (ع ن تف ) اَخسر.- امثال :اَتَب ﱡ من ابی لهب ؛ زیانکارتر از بولهب .
اطب . [ اَ طَب ب ] (ع ن تف ) طبیب تر. پزشکتر: فقال یوحنا: یا امیرالمؤمنین الفتح [ بن خاقان ] اطب منی . (عیون الانباء ج 1 ص 181). و کان ابن...
عطب . [ ع َ ] (ع مص ) نرم و نازک شدن پنبه . (منتهی الارب ). عطب القطن ؛ پنبه نرم شد. (از اقرب الموارد). عُطوب . رجوع به عطوب شود.
عطب . [ ع َ ] (ع اِ) نرمی و نازکی پنبه . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). قطن نرم . (مخزن الادویه ).
عطب . [ ع َ طَ ] (ع مص )هلاک گردیدن . (از منتهی الارب ). هلاک شدن ، خواه برای انسان باشد و خواه غیرانسان . (از اقرب الموارد). هلاک شدن . (الم...
عطب . [ع ُ / ع ُ طُ ] (ع اِ) پنبه . (منتهی الارب ) (الفاظ الادویة). قطن . (اقرب الموارد) (اختیارات بدیعی ) (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). پنبه ، که آن را...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.