عاض
نویسه گردانی:
ʽAḌ
عاض . [ عاض ض ] (ع ص ) با دندان گزنده . (ناظم الاطباء). || شتری که خار خورد. (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
واژه های همانند
۲۰۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۷ ثانیه
انفصال از خدمت "به معنای آن است که کارمند ... از خدمت در سازمان محروم میگردد"
این آمیخته واژه را می توان بجای واژه های گوناگونی از ریشه ی عربی چون «باطل کردن»، «الغا نمودن»، «لغو کردن» و مانند آن ها بکار برد.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
خجالت کشیدن ، خجالت زده شدن.
مولوی در دیوان شمس بیتی دارد :
گر شکر را خبری بودی از لذت عشق - آب گشتی ز خجالت ننمودی شکری
خرقه از- گرفتن .[ خ ِ ق َ / ق ِ اَ گ ِ رِ ت َ ] (مص مرکب ) از پیری یا مرشدی یا صوفئی یا رئیس قوم یا مریدی خرقه ٔ صوفیانه پوشیدن و بدست او و...
پای گذاردن از. [ گ ُ دَ اَ ] (مص مرکب ) فرود آمدن (؟). حرکت کردن (؟) : تنش را یکی پهلوانی قبای بپوشید و از کوه بگذارد پای .فردوسی .
خرقه از- داشتن . [ خ ِ ق َ / ق ِ اَ ت َ ] (مص مرکب ) مرید کسی یا پیری بودن . (آنندراج ) : هر جا که سیه گلیم و شوریده سریست شاگرد من است خرقه ...
خارج از حد شدن . [ رِ اَ ح َدد ش ُ دَ ] (مص مرکب ) از اندازه ٔ خود تجاوز کردن .
خرقه از- پوشیدن . [ خ ِ ق َ / ق ِ اَ دَ ] (مص مرکب ) مرید... شدن . (آنندراج ). از دست پیری خرقه پوشیدن و این در نزد صوفیان دلالت بر ورود بطر...
خط از خون نوشتن . [ خ َ اَ ن ِ وِ ت َ ] (مص مرکب )کنایه از کمال عجز است . (آنندراج ) (غیاث اللغات ).