اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

عاقول

نویسه گردانی: ʽAQWL
عاقول . (اِخ ) دهی است در موصل . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). || دیر عاقول ؛ شهری است بین مدائن و نعمانیه و فاصله ٔ آن تا بغداد 15 فرسنگ است . (منتهی الارب ). رجوع به دیرعاقول شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
آغول . (اِ) آغل . زاغه . || چشم آغول ؛ چشم آغیل .
ناقص عقول . [ ق ِ ع ُ ] (ص مرکب ) ناقص عقل : که پیش صنم پیر ناقص عقول بسی گفت و قولش نیامد قبول . سعدی .رجوع به ناقص عقل شود.
باتو اغول . [ ](اِخ ) باتو فرزند گیوک خان بن اوکدای قاآن : ... و باتو برادران خود برکه اغول و توقاتیمور را با سپاه گران در مصاحبت منکوقاآن بموض...
چشم آغول . [ چ َ / چ ِ ] (اِ مرکب ) بمعنی چشم آغل و چشماغیل است که از گوشه ٔ چشم نگاه کردن باشد بقهر و غضب یا بغمزه و ناز. (از ناظم الاطباء...
قزل آغول . [ ق ِ زِ ] (اِخ ) دهی ازدهستان سرولایت بخش سرولایت شهرستان نیشابور واقع در 3 هزارگزی جنوب خاوری چکنه ٔ بالا. موقع جغرافیایی آن ک...
عقول اولی . [ ع ُ ل ِ لا ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کنایه از عقول عشره که حق تعالی اول از همه عالم آن ده فرشتگان را پیدا ساخت ، و این قول...
عقول عشرة. [ ع ُ ل ِ ع َ ش َ رَ ] (ترکیب وصفی ، اِمرکب ) عقلهای دهگانه . ده فرشتگان ، چه نزد اکثر حکماهمگی ده فرشته اند، که اول حق تعالی یک ...
اغول ملک . [ ] (اِخ ) یکی از پسران سلطان محمد خوارزمشاه بود که به پادشاهی نرسید. رجوع بتاریخ گزیده ص 498 و تاریخ جهانگشای جوینی ص 202...
اغول حاجب . [ ] (اِخ ) از امرای سلطان محمد خوارزمشاه در خوارزم بود. رجوع به تاریخ جهانگشای جوینی و فهرست آن شود.
اغول غایش . [ ] (اِخ ) زوجه ٔ گیوک خان که بعد ازوفات او بنا بر رسم مغولان بنیابت سلطنت قیام نمود تا قوریلتای تشکیل شود و جانشین گیوک از ...
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۳ ۳ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.