عالق
نویسه گردانی:
ʽALQ
عالق . [ ل ِ ] (ع ص ) شتر «علقی »خوار. شتر عضاه خوار. ج ، عوالق وعالقات . (اقرب الموارد) (آنندراج ) (مهذب الاسماء).
واژه های همانند
۲۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
الغ یورت . [ اُ ل ُ ] (اِخ ) نام دیگر ناحیه ٔ کلوران و قراقوم است و به اردوبالغ مشهور است . یازده تن و بقولی نوزده تن از فرزندان چنگیزخان د...
الغ نویان . [ اُ ل ُ ] (اِخ ) رجوع به ماده ٔ بعدی شود.
الغ توقتمور. [ اُ ل ُ ت َ ] (اِخ ) یکی از امرای توغلقتمور. رجوع به توغلقتمور و حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 398 شود.