اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

عامر

نویسه گردانی: ʽAMR
عامر.[ م ِ ] (اِخ ) ابن حارثةبن الغطریف الازدی ... ملقب به ماء السماء بوده . از یمن مهاجرت کرد و در بادیة الشام سکونت گزید و پسران او را بنوماء السماء نامند. (از الاعلام زرکلی ). و رجوع به معجم قبائل العرب شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵۲۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۴۹ ثانیه
عامر. [ م ِ ] (اِخ ) (متوفی به سال 7 هَ . ق .) ابن الاکوع یا عامربن سنان الاکوع بن عبداﷲبن بشیر الاسلمی . از شعرای عرب بود و او راصحبتی بو...
عامر. [ م ِ ] (اِخ ) مکنی به ابوعبیدةبن جراح صحابی است که نامش عامربن عبیداﷲبن الجراح است منسوب بجد. (منتهی الارب ). رجوع به ابوعبید ج...
عامر. [ م ِ ] (اِخ ) ابن ثعلبة. بطنی است از کنانة از عدنانیة و آنان بنوعامربن ثعلبةبن حارث بن مالک بن کنانةبن خُزیمة معدبن عدنان بودند. (از ...
عامر. [ م ِ ] (اِخ ) ابن سعدبن مالک بن النخع از قحطان جد جاهلی است . (از الاعلام زرکلی ).
عامر. [ م ِ ] (اِخ ) ابن صالح بن عبداﷲ الزبیدی فقیه و عالم به حدیث و انساب و ایام و اشعار عرب بوده شعر هم می سرود. وی زادگاهش مدینه و س...
عامر. [ م ِ ] (اِخ ) ابن صعصعةبن معاویةبن بکر از قیس عیلان از عدنانیة. جد جاهلی است . از فرزندان او بطون بسیاری یاد کرده اند. (از الاعلام زر...
عامر. [ م ِ ] (اِخ ) ابن ضُبارة المری . از قائدان و سواران بود. مروان بن محمد برای جنگ با شیبان خارجی او را نزد خود طلبید و هفت هزار تن را در...
عامر. [ م ِ ] (اِخ ) ابن عَمارةبن خزیم الناعم بن عمروبن الحارث الغطفانی المری ، مکنی به ابوالهیذام . رئیس مضریه در شام و یکی از سواران ع...
عامر. [ م ِ ] (اِخ ) ابن عوف بن بکر از بنی عذرة از کلب از قحطان و جدجاهلی است و فرزندان وی را بنو المزمم گویند. (از الاعلام زرکلی چ 1). و ...
عامر. [ م ِ ] (اِخ ) ابن عوف بن کعب ، از کنانة از عدنان جد جاهلی است . (از الاعلام زرکلی ).
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۵۳ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.