اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

عامر

نویسه گردانی: ʽAMR
عامر. [ م ِ ] (اِخ ) ابن ذُهل بن ثعلبة، از بنی بکربن وائل از عدنان . جد جاهلی است . (از الاعلام زرکلی ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵۳۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۳ ثانیه
عمر. [ ع ُ م َ ] (اِخ ) ابن خلدون . نام وی عمربن احمد است . رجوع به عمر حضرمی (ابن احمد...) و ابن خلدون (ابومسلم ...) شود.
عمر. [ ع ُ م َ ] (اِخ ) ابن دحیه ٔ کلبی ، مکنی به ابوخطاب . رجوع به ابوخطاب (ابن دحیةبن ...) و عمر (ابن حسن بن علی بن ...) شود.
عمر. [ ع ُ م َ ] (اِخ ) ابن ذربن عبداﷲ. رجوع به ابوذر (عمربن ...) شود.
عمر. [ ع ُ م َ ](اِخ ) ابن رضیع. رجوع به ابواحمد (عمربن ...) شود.
عمر. [ ع ُ م َ ] (اِخ ) ابن ریاح . نام بطنی است از هلال بن عامر، از عدنانیة. (معجم قبائل العرب ج 2 از تاریخ ابن خلدون ج 6 ص 32).
عمر. [ ع ُ م َ ] (اِخ ) ابن زین العابدین . از فرزندان امام زین العابدین (ع ). رجوع به عمر (ابن علی بن حسین بن ...) شود.
عمر. [ ع ُ م َ ] (اِخ ) ابن سریج . رجوع به عمر شافعی (ابن احمدبن عمر...) شود.
عمر. [ ع ُ م َ ] (اِخ ) ابن سعدبن ابی وقاص زهری مدنی . از قتله ٔ حسین بن علی (ع ). رجوع به عمر مدنی شود.
عمر. [ ع ُ م َ ] (اِخ )ابن سعد انماری . رجوع به ابوکبشة (عمربن ...) شود.
عمر. [ ع ُ م َ ] (اِخ ) ابن سعیدبن طالب . نام فخذی است از آل عمر از آل کثیر که یکی از قبایل حضرموت باشد. (از معجم قبائل العرب ج 2).
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.