عامر
        
     
    
								
        نویسه گردانی:
        ʽAMR
    
							
    
								
        عامر. [ م ِ ] (اِخ ) ابن  عبدری  یا عامربن  عمروبن  وهب  القرشی  العبدری  یکی  از رجال  شریف  و بزرگوار و ادیب  اندلس  بوده  و مقبره ٔ عامر را به  قرطبه بدو نسبت  دهند. وی  به  سال  138 هَ . ق . بدست  یوسف بن  عبدالرحمان  الفهری  به  قتل  رسید. (از الاعلام  زرکلی ).
    
							
    
    
    
        
            واژه های همانند
        
        
            
    ۵۳۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۹۴ ثانیه
								
    
    
									
            
										
                
                
                    
											
                        عمر. [ ع ُ م َ ] (اِخ ) ابن  جندب ، مکنی  به  ابوعطیة. رجوع  به  ابوعطیة (عمربن ...) شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        عمر. [ ع ُ م َ ] (اِخ ) ابن  حبیب  عدوی . رجوع  به  عمر عدوی  (ابن  حبیب بن ...) شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        عمر. [ ع ُ م َ ] (اِخ ) ابن  حجاج . رجوع  به  ابوحفص  (عمربن ...) شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        عمر. [ ع ُ م َ ] (اِخ ) ابن  حسن بن  علی بن  ابی طالب  (ع ). از فرزندان  امام  حسن  (ع ) بود و مادر او ام ولد نام  داشت . وی  در کربلا شهید گشت . رجوع...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        عمر. [ ع ُ م َ ] (اِخ ) ابن  حسن بن  علی بن  محمد کلبی ، مکنی  به  ابوخطاب  و مشهور به  ابن  دحیة. رجوع  به  ابوخطاب  (ابن  دحیةبن  عمر...) و مآخذ ذیل...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        عمر. [ ع ُ م َ ] (اِخ ) ابن  حسن  هوزنی  اشبیلی . رجوع  به  عمر هوزنی  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        عمر. [ ع ُ م َ ] (اِخ ) ابن  حسین بن  عبداﷲ خرقی . رجوع  به  ابن  خرقی  و عمر خرقی  (ابن  حسین بن ...) شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        عمر. [ ع ُ م َ ] (اِخ ) ابن  حسین بن  علی بن  ابی طالب  (ع ). وی  از فرزندان  امام  حسین  (ع ) بود که در واقعه ٔ کربلا چهار سال  داشت  و پس  از آن  به...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        عمر. [ ع ُ م َ ] (اِخ ) ابن  حسین بن  مالک  شیبانی  اشنانی . رجوع  به  ابوالحسین  (عمربن ...) شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        عمر. [ ع ُ م َ ] (اِخ ) ابن  حسین  سیوطی . رجوع  به  عمر مکرم  شود.