عامر
        
     
    
								
        نویسه گردانی:
        ʽAMR
    
							
    
								
        عامر. [ م ِ ] (اِخ ) ابن  عبدری  یا عامربن  عمروبن  وهب  القرشی  العبدری  یکی  از رجال  شریف  و بزرگوار و ادیب  اندلس  بوده  و مقبره ٔ عامر را به  قرطبه بدو نسبت  دهند. وی  به  سال  138 هَ . ق . بدست  یوسف بن  عبدالرحمان  الفهری  به  قتل  رسید. (از الاعلام  زرکلی ).
    
							
    
    
    
        
            واژه های همانند
        
        
            
    ۵۳۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۷ ثانیه
								
    
    
									
            
										
                
                
                    
											
                        عامر. [ م ِ ] (اِخ ) ابن  ضُبارة المری . از قائدان  و سواران  بود. مروان بن  محمد برای  جنگ  با شیبان  خارجی  او را نزد خود طلبید و هفت هزار تن  را در...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        عامر. [ م ِ ] (اِخ ) ابن  طُفیل بن  مالک بن  جعفر العامری  از بنی عامربن  صعصعة. از شعرا و بزرگان  عرب  در جاهلیت  بود. مولد و منشاء او به  نجد بوده  ...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        عامر. [م ِ ] (اِخ ) ابن  ظرب  العدوانی  حکیم  و خطیب  و از رؤسای  جاهلیت  بوده  و او را ذوالحلم  نیز میگفتند وی  در میان  اعراب  نفوذ خاصی  داشته  اس...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        عامر.[ م ِ ] (اِخ ) ابن  عبداﷲ، مکنی  به  ابوبرده  از قضات  کوفه  بود و او را کرم  و جود و محاسن  بسیاری  بوده  است .وی  به  سال  103 هَ . ق . درگذشت ...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        عامر. [ م ِ ] (اِخ ) ابن  عبداﷲبن  شراحیل  الشعبی  الحمیری . مولد و منشاء آن  کوفه  و از یاران  و ندمای  عبدالملک بن  مروان  و از رجال  حدیث  و ثقات  ...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        عامر. [ م ِ ] (اِخ ) ابن  عبداﷲبن  عبداﷲ ملقب  به  ابوعبیدة جراح . رجوع  به  ابوعبیده ٔ جراح  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        عامر. [ م ِ ] (اِخ ) ابن  عبدالوهاب . رجوع  به  ظافرصلاح الدین  عامر الظافر در این  لغت نامه  و الاعلام  زرکلی  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        عامر. [ م ِ ] (اِخ ) ابن  عبدی  مناة بطنی  است . از کنانةبن  خزیمه  از عدنانیه  که  به  نام  بنوعامربن  عبدمناةبن  کنانةبن  خزیمةبن  مدرکةبن  الیاس  خ...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        عامر. [ م ِ ] (اِخ ) ابن  عُذرةبن  زید از بنی کلب  از قحطانیه  جد جاهلی  است . (از الاعلام  زرکلی ).
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        عامر. [ م ِ ] (اِخ )ابن  علی بن  محمد الحسینی  الزیدی . امیر یمانی  از فضلاءو شجعان  و ساکن  شبام  یمن  بود با پسر برادر خود قاسم بن  محمد قیام  کرد و...