عامر
        
     
    
								
        نویسه گردانی:
        ʽAMR
    
							
    
								
        عامر. [ م ِ ] (اِخ ) ابن  عوف بن  مالک  از بنی عامربن  صعصعه  از هوازن  از عدنان  جد جاهلی  است . مسکن  خاندان  وی  در نواحی  بصره  بود و در اواسط قرن  7 هَ . ق . مالک  سرزمین  بحرین  و یمامة شدند. (از الاعلام  زرکلی ).
    
							
    
    
    
        
            واژه های همانند
        
        
            
    ۵۳۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۱ ثانیه
								
    
    
									
            
										
                
                
                    
											
                        عمر. [ ع ُ م َ ] (اِخ ) ابن  احمدبن  عمر. مشهور به  ابن  سریج . رجوع  به  عمر شافعی  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        عمر. [ ع ُ م َ ] (اِخ ) ابن  احمدبن  محمد. ملقب  به  نعیمی . رجوع  به  عمر خربوتی  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        عمر. [ ع ُ م َ ] (اِخ ) ابن  احمدبن  محمد بلبیسی . ملقب  به  سراج الدین . رجوع  به  عمر بلبیسی  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        عمر. [ ع ُ م َ ] (اِخ ) ابن  احمدبن  هبةاﷲبن  محمدبن  هبةاﷲبن  احمدبن  یحیی بن  زهیربن  هارون بن  موسی بن  عیسی بن  محمدبن  ابی جراده ٔ عقیلی  حلبی  ح...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        عمر. [ ع ُ م َ ] (اِخ ) ابن  احمد ادلبی . مشهور به  عنز. رجوع  به  عمر عنز شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        عمر. [ ع ُ م َ ](اِخ ) ابن  احمد خرمی  حموی . رجوع  به  عمر حموی  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        عمر. [ ع ُ م َ ] (اِخ ) ابن  احمد عینتابی . رجوع  به  عمر عینتابی  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        عمر. [ ع ُ م َ ] (اِخ ) ابن  ادریس . رجوع  به  عمر ادریسی  (ابن  ادریس ...) شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        عمر. [ ع ُ م َ ] (اِخ ) ابن  اُذَینَة. از مشایخ  شیعه  و ائمه ٔ روات  فقه  بود. (از الفهرست  ابن الندیم ).
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        عمر. [ ع ُ م َ ] (اِخ ) ابن  اسحاق بن  احمد. رجوع  به  عمر غزنوی  (ابن  اسحاق بن ...) شود.