اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

عاملی

نویسه گردانی: ʽAMLY
عاملی . [ م ِ ] (اِخ ) محمدحسن . رجوع به حر عاملی شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۶۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۹ ثانیه
التزام و عمل دو واژه ی عربی است و پارسی جایگزین، اینهاست: 1ـ پرداژ کرداری pardâž-kerdâri (پرداژ از پهلوی پرداچ: التزام)، ویستاو فتاری vistâv-raftâri (...
شریف آملی . [ ش َ ف ِ م ُ ] (اِخ ) ملا محمد شریف فرزند ملا شیخ حسن آملی . از گویندگان قرن یازدهم هجری قمری بود. وی به هندوستان رفت و به ...
حسین آملی . [ ح ُ س َ ن ِ م ُ ] (اِخ ) رجوع به حسین خلیفه سلطان شود.
املی کردن . [ اِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) املا کردن : گهی بلبل زند بر زیر و گه صلصل زند بر بم گهی قمری کند از بر گهی ساری کند املی . منوچهری (د...
عملی ساختن . [ ع َ م َ ت َ ] (مص مرکب ) به انجام رساندن . به عمل درآوردن . امری را قابل عمل کردن .
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
عمادالدین آملی . [ ع ِ دُدْدی ن ِ م ُ ] (اِخ ) محمدبن علی بن محمدبن علی طبری آملی ، مکنی به ابوجعفر و ملقب به عمادالدین . از علمای شیعه ٔ ...
گنبد محمد آملی . [ گُم ْ ب َ دِ م ُ ح َم ْ م َ دِ م ُ ] (اِخ ) گنبدی بوده است در آمل . رجوع به ترجمه ٔ سفرنامه مازندران و استرآباد رابینو ص 65...
ماری -املی دو بوربون . [ اَ م ِ دُ ب ُ ب ُ ] (اِخ ) ۞ (1782-1866م .) او دختر فردیناند اول «دو سیسیل » ۞ بود و با همسری لوئی فیلیپ ، ملکه ٔ فران...
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ صفحه ۷ از ۷ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.