اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

عاند

نویسه گردانی: ʽAND
عاند. [ ن ِ ] (ع ص ) شتر از راه برگردنده و میل کننده ج ، عُنّد. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || سرکش و به باطل ستیهنده . ردکننده ٔ حق . || طعن عاند؛ نیزه ای که به چپ و راست زده شود. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || عرق عاند؛ خوی روان . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۲ ثانیه
اند. [ -َ ند ] (ضمیر) ضمیر سوم شخص جمع. (حاشیه برهان قاطع چ معین ). سوم شخص جمع ضمیر فعلی و چون ملحق بفعل شود الف آنراساقط و بجایش فتحه ...
اند. [ اَ ] (اِ) گلابه و کاه گل ۞ که بر بام و دیوار مالند. || غیبت و بدگویی . || رؤیای صادق . || کسی که بر بام و دیوار کاه گل میمالد...
اند. [ اَ ن ُ ] (فرانسوی ، اِ) ۞ (اصطلاح فیزیک ) الکترد متصل به قطب مثبت یک پیل . الکترودی که بار مثبت دارد. || سطح فلزی که در معرض نق...
اند. [ اَ / َ-َن ْ ] (پسوند)مزید مؤخر امکنه : زرند، مرند، هرند، اشفند، اشند، پشند، برزند، سهند، کرند، اتسند. (یادداشت مؤلف ).
اند and دانستین قصد کردن۱ و عزم کردن۲ تصمیم گرفتن ۳ پارسی غور
اند ond دانستین مقصود ۱ مقصد۲
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
لاندس اند. [ اِ ] (اِخ ) ۞ نام دماغه ای در جنوب غربی انگلستان (کرنوال ).
اند و دند. [ اَ دُ دَ ] (ص مرکب ، از اتباع ) بمعنی تار و مار که زبر و زیر باشد و هم پاشیده و پراکنده باشد. (از هفت قلزم بنقل از یادداشتهای ل...
راک اند رل . [ اَ رُ ] (انگلیسی ، اِ مرکب ) ۞ در انگلیسی «راک » به معنی جنباندن و «اند» بمعنی «و» و «رُل » بمعنی چرخاندن است که معنی کلی ...
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۳ ۳ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.