عای
نویسه گردانی:
ʽAY
عای . (اِخ ) یکی از شهرهای عمونیان که در نزدیکی حشبان واقع بود. کتاب ارمیا 49:3. (قاموس کتاب مقدس ).
واژه های همانند
۲۱۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۶۴ ثانیه
خامه ای . [ م َ / م ِ ] (ص نسبی ) برنگ خامه || منسوب به خامه .- نان خامه ای ؛ قسمی شیرینی که در آن خامه کنند.
ارده ای . [اَ دَ / دِ ] (ص نسبی ) منسوب به ارده . برنگ ارده .
ای وا. [ وَل ْ لاه ] (ع صوت ) به معنی «آری بخدا» در مقام تصدیق و اعتراف به برتری کسی گفته میشود. (فرهنگ لغات عامیانه ). در تداول هنگامی...
ای وای . [ اَ / اِ ] (صوت ) دریغا. حسرتا : بر مهر چرخ و شیوه ٔ او اعتماد نیست ای وای بر کسی که شد ایمن ز مکروی .حافظ.
ای یون . [ یُن ْ ](اِخ ) ۞ یکی از سرداران آتنی است که اری پیدس درباره ٔ وی داستانی نگاشته است و نیز یکی از مورخین و نویسندگان یونان است ...
بخته ای . [ ب َ ت َ ] (اِخ ) دهی از دهستان ناروئی بخش شیب آب شهرستان زابل . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
پسته ای . [ پ ِ ت َ / ت ِ ] (ص نسبی ) منسوب به پسته .از پسته . مثل پسته . فِستقی . || برنگ درون مغز پسته . سبزی روشن چنانکه سبزه ٔ اول بهار...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: گریشمه griŝma (سنسکریت: greyŝma) ***فانکو آدینات 09163657861
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.