عیر. [ ع َی ْ ی ِ ] (ع ص ) اسب بانشاط و چالاک . (از اقرب الموارد).
عیر. [ ع َ ] (اِخ ) لقب حماربن مُوَیلع کافر. و گویند که او را وادی سبز و خرمی بود و خداوند آتشی بر آنجا فرستاد و آن را بسوزاند. (از منتهی الار...
عیر. [ ع َ ] (اِخ ) کوهی است به مدینه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). گویند کوهی است در حجاز. و برخی گویند آن دو کوه سرخ رنگ است...
اَئُرَ: (اوستایی) پایین، پست، پایین تر
آیر. [ ی ُ ] (ع اِ) ج ِ اَیر.
عیر قبان . [ ع َ رِ ق َب ْ با ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) حمار قبان . حمارالبیت . حمارالارض . هدبة. خرخدا. خرک خدا. خرخاکی . (یادداشت مرحوم دهخدا)....
این واژه پارسی نیست و باید حذف شود
جین ایر معروفترین اثر شارلوت برونته خواهر امیلی برونته (نویسنده بلندیهای بادگیر) و آنا برونته (که به خواهران برونته نیز مشهور هستند) می باشد، که در ...