عباس
نویسه گردانی:
ʽBAS
عباس . [ ع َب ْ با ] (اِخ ) شاه عباس دوم . رجوع به عباس دوم شود.
واژه های همانند
۲۴۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۶ ثانیه
عباس آبادی . [ ع َب ْ با ] (اِخ ) حاج عبدالمطلب بن محمد حسین اصفهانی . از علماء اواسط قرن سیزدهم هجری قمری و از شاگردان شیخ احمد احسائی است ...
عباس غنوی . [ ع َب ْ با غ َ ن َ ] (اِخ ) عباس بن عمرو الغنوی . از امرای عباسی است که ولایت فارس یافت و به سال 287 هَ . ق . المعتضد او را عز...
عباس قلعه . [ ع َب ْ با ق َ ع َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان قره باشلو بخش چاپشلو شهرستان دره گز. واقع در هشت هزارگزی شمال باختری قره باشلو و 1...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
عباس بن علی (عربی: العباس بن علی بن ابیطالب؛ ۴ شعبان ۲۶ ه.ق – ۱۰ محرم ۶۱ ه.ق) مشهور به ابوالفضل و قمر بنیهاشم، پسر علی و امالبنین و برادر ناتنی ک...
عباس اکرامیاقدم[۱] با نام اصلی عباس شیرخدا[۱] (۱۲۹۴ در تهران – ۱۳۸۰ در لندن) آموزگار، روزنامهنگار و مربی فوتبال اهل ایران بود. وی بنیانگذار مکتب شاه...
عباس شاپوری نیز از به انزوا نشستگان دههء 1340 بود.چند هنرمند از نسل او،انزوایی چهل ساله را پذیرفتند و عجب اینکه از پی هم،جهان را بدرود گفتند:منصور ی...
عباس علیلو. [ ع َب ْ با ع َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان انگوت بخش گرمی شهرستان اردبیل . واقع در 24هزارگزی باختر تازه کند انگوت و 27هزارگزی ر...
عباس افندی . [ ع َب ْ با اَ ف َ ] (اِخ ) معروف به عبدالبهاء پسر ارشد میرزا حسین علی نوری معروف به بهاء اﷲ. بهائیان او را غصن اعظم خوانند. ع...
عباس اقبال . [ ع َب ْ با س ِ اِ ] (اِخ ) رجوع به اقبال ... شود.