اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

عباس

نویسه گردانی: ʽBAS
عباس . [ ع َب ْ با ] (اِخ ) شاه عباس سوم . رجوع به عباس سوم شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۴۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۴۲ ثانیه
عباس . [ ع َب ْ با ] (اِخ ) ابن فرج الریاشی البصری . از لغویان و روات و مورخان عرب بود. وی به سال 177 هَ . ق . در بصره متولدشد و به سال 2...
عباس . [ ع َب ْ با ] (اِخ ) ابن فرناس . از مخترعین اندلس و از مردم قرطبه است و ظاهراً وی درعصر خلیفه عبدالرحمان دوم می زیسته است . (قرن نه...
عباس . [ ع َب ْ با ] (اِخ ) ابن فضل الانصاری الواقفی . یکی از قضاة و رجال حدیث و عالم به قراآت و شعر بود. مولد او بصره است و در زمان خلافت...
عباس . [ ع َب ْ با ] (اِخ ) ابن محمدالهاشمی . ازحفاظ حدیث و ثقات است . او را کتابی است در رجال که از یحیی بن معین حکایت کرده است . (از الاع...
عباس . [ ع َب ْ با ] (اِخ ) ابن مرداس بن ابی عامر السلمی . از مردم مضرو از شعرا و فرسان عرب و از عقیق بود. جاهلیت و اسلام را درک کرد. و پیش ...
عباس . [ ع َب ْ با ] (اِخ ) ابن ملک المجاهد علی بن مؤید داودبن المظفر یوسف الرسولی الغسانی الجفنی ملقب به الملک الافضل . از پادشاهان دولت...
عباس . [ ع َب ْ با ] (اِخ ) ابن موسی بن عیسی العباسی الهاشمی . به سال 198 هَ . ق . از جانب مأمون ولایت مصر یافت و به سال 199 بدانجا رفت ...
شیر بیشه
آل عباس . [ ل ِ ع َب ْ با ] (اِخ ) نام بطنی از بنی هاشم از نژاد عباس بن عبدالمطلب بن هاشم بن عبدمناف ، عم ّ پیغمبر خاتم (ص ). این نام گاهی ب...
ده عباس . [ دِه ْ ع َب ْ با ] (اِخ ) دهی است از دهستان غاربخش ری شهرستان تهران . واقع در 5هزارگزی باخترری . سکنه ٔ آن 176 تن . آب آن از قنات...
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲۵ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.