عباس
نویسه گردانی:
ʽBAS
عباس . [ ع َب ْ با ] (اِخ ) ابن عبداﷲ شیبانی . یکی از والیان هرات بعد از درگذشت عبداﷲ طاهر است . (تاریخ خاندان طاهری ص 166).
واژه های همانند
۲۴۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۰ ثانیه
عشق آرمانی در سروده های عباس بن احنف
غزل آرمانی : درسده 3ق درمقابل غزل اباحی و غزل مذکر که شرح روابط گناه آلود و بازتاب تباهیها ومفاسد اخلاقی جامعه آ...
جمع و انجمن مردم . در کتاب فرهنگ نام های آریایی . نوشته پروفسور دکتر فاروق صفی زاده - و محمد ملکان سرشت
اباس . [ اُ ] (ع ص ) بدخوی . زن بدخوی .
ابآس . [ اِب ْ ] (ع مص ) بسختی رسیدن .