عبد
نویسه گردانی:
ʽBD
عبد. [ ع َ ب ِ ] (ع ص ) مرد با ننگ و عار. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || غضبان . (اقرب الموارد).
واژه های همانند
۴۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۹ ثانیه
عابد بخاری . [ ب ِ دِ ب ُ ] (اِخ ) راقم . شاعر فارسی زبان و معاصر نصرآبادی است . شعرش در تذکره ٔ نصرآبادی ص 439 آمده است .
مولانا خسرو بن عابد ابرقویی معروف به " ابن معین " از شاعران و طبیبان قرن هشتم هجری است.در تاریخ و طب و ادبیات فارسی و عرب به ویژه نظم و نثر ...