عبدا
نویسه گردانی:
ʽBDʼ
عبدا. [ ع َ دُل ْ لا ] (اِخ ) دهی است از دهستان مؤمن آباد بخش درمیان شهرستان بیرجند. واقع در 39هزارگزی شمال باختری درمیان و 5هزارگزی شمال شوسه ٔ عمومی بیرجند به شاه رخت . ناحیه ای است واقع در دامنه ،معتدل و 14 تن سکنه دارد. آب آن از قنات تأمین میشود. محصولاتش غلات است . اهالی به کشاورزی اشتغال دارندراه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).
واژه های همانند
۳۰۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۲ ثانیه
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن زیدبن عمرو الجرمی . از مردم بصره و عالم به قضاء و احکام و از رجال حدیث و ثقه بود. وی به سال 104 هَ . ق...
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن سعدبن ابی جمرة الازدی الاندلسی . از علماء حدیث است . از تألیفات او است : جمع النهایة مختصر صحیح بخاری که ...
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن سعدبن ابی سرح . از بنی عامر و فاتح افریقاست و در لشکری که حسن و حسین فرزندان علی (ع ) و عبداﷲبن عباس و ...
عبدا.[ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن سعدبن نفیل الازدی . از مردم ازدشنوءة و از رؤسای کوفه است با سلیمان بن صرد به خونخواهی حسین (ع ) برخاست ...
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن سعودبن عبدالعزیزبن محمد. رجوع به ابن سعود عبداﷲبن سعود و نیز به الاعلام زرکلی شود.
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن سعیدبن حصین الکندی الکوفی ، مکنی به ابوسعید. محدث کوفه بود. او را تفسیر و تصانیفی است .وی به سال 257 ه...
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن سعیدبن سعدبن زیدبن محسن . از اشراف مکه بود بعد از مرگ پدر به سال 1129 هَ . ق . امارت مکه یافت . مدت یک...
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن سعیدبن عبداﷲ باقشیر. فقیه ، متأدب و از علماء مکه بود. او را نظمی است . همه ٔ کتابهای او شروح وحواشی و مخت...
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن سعیدبن مهدی الخوافی ، مکنی به ابومنصور خوافی . وی کاتب و فرضی ومحاسب بود و او را نظمی است . از تألیفات ...
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن سلام بن الحارث الاسرائیلی . صحابی است ، هنگامی که حضرت رسول به مدینه رفت اسلام آورد و در شأن اوست آ...