عبدا
نویسه گردانی:
ʽBDʼ
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن اباض المقاعسی المری التمیمی . از بنی مرةبن عبیدبن مقاعس و رئیس فرقه ٔ اباضیه و معاصر معاویه بود. و تا اواخر خلافت عبدالملک بن مروان میزیست . شماخی او را از تابعیان داند و گوید: وی عبدالملک بن مروان را اندرز میداد. در مورد تاریخ تولد و وفات او اختلاف است ، برخی گویند وی ازابناء نیمه ٔ دوم سده ٔ اول هجرت بعد از جابربن یزید است و برخی گویند: نشأت وی در زمان معاویةبن ابی سفیان است و تا زمان عبدالملک بن مروان میزیست . و برخی وفات او را 130 هَ . ق . نوشته اند. (از الاعلام زرکلی ).
واژه های همانند
۳۰۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن سلیمان بن اشعث الازدی السجستانی معروف به ابن ابی داود. رجوع به ابن ابی داود ابوبكربن سلیمان و نیز به...
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن سلیمان بن داود، مکنی به ابومحمد و معروف به ابن حوطاﷲ. رجوع به ابن حوطاﷲ ابومحمد عبداﷲ شود.
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن سلیمان بن داود الاندی . قاضی ، فقیه ، اصولی و حافظ حدیث و مایل به اجتهاد بود. تولد او به سال 549 در «انده ...
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن سلیمان بن وهب الکاتب .از وزراء عباسی و از بزرگان آن دولت بود. 10 سال وزارت المعتضد باﷲ را یافت . تولد او ...
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن شداد. رجوع به ابن شداد عزالدین ابوعبداﷲ و نیز به الاعلام زرکلی شود.
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن شهاب حسین یزدی الشهابادی . رجوع به عبداﷲبن حسین یزدی شود.
عبدا. [ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن صالح بن جمعةبن شعبان السماهیجی البحرانی . از فقها و ادبا بود. از تألیفات او است . جواهر البحرین فی احکام ...
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن صفوان بن امیةبن خلف . مردی شجاع و از اصحاب ابن زبیر بود و حجاج بن یوسف با وی جنگ کرد. وی به سال 73 هَ...
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن صفوان الجمحی . در روزگار منصور عباسی امارت مدینه یافت و به سال 160 هَ . ق . به مدینه درگذشت . (از الاعلا...
عبدا. [ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن طاوس بن کیسان الهمدانی . از عابدان یمن و فقهاء مشهور و از رجال حدیث و ثقه است .وی به سال 132 هَ . ق . در...