عبدا
نویسه گردانی:
ʽBDʼ
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن جعفربن ابیطالب بن عبدالمطلب الهاشمی القرشی . وی صحابی است و به سال 1 هَ . ق . در حبشه متولد شد. او نخستین مولود مسلمانان در حبشه است . مردی کریم بود و شعراء وی را مدح میگفتند. در جنگ صفین از امیران لشکر علی (ع ) بود. به سال 90هَ . ق . درگذشت . (از الاعلام زرکلی ) (از عقدالفرید ص 144) (از تاریخ سیستان ص 90).
واژه های همانند
۳۰۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۰ ثانیه
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن عیسی الاصفهانی ثم التبریزی مشهور به افندی . در حدود سال 1130 هَ . ق . به تبریز درگذشت . عالم امامی است ....
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن غانم الدراجی الهذالی النجاعی . از مردم جزائر و فقیه و متصوف است . تولد و تعلیم او در قسطنطنیه بود، سپس ب...
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن فروخ الفارسی . فقیه و عالم به احادیث و از مردم افریقا بود. روح بن حاتم قضاوت بروی عرضه کرد و او نپذیرف...
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن فیصل بن ترکی . از امراء نجد است بعد از پدر به اتفاق آل سعود ولایت نجد یافت . و در آغاز کار سیاستی نیکو پیش ...
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن قاسم بن مظفربن علی شهرزوری ملقب به المرتضی . مردی فاضل بود و او را شعری رائق است . مدتی به بغداد اقام...
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن قحطان بن اسعدبن ابی یعفر. به سال 333 هَ . ق . در عهد عباسیان ولایت یمن را مستقلاً بعهده داشت و خطبه ٔ عب...
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن قیس . رجوع به ابوخمیصه عبداﷲبن قیس شود.
عبدا. [ ع َدُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن قیس بن سلیم بن حضاربن حرب . رجوع به ابوموسی اشعری عبداﷲبن قیس و الاعلام زرکلی شود.
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن کثیر الداری المکی .رجوع به ابن کثیرعبداﷲبن کثیر و الاعلام زرکلی شود.
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن کعب بن عمروالانصاری . صحابی است . در جنگ بدر شرکت کرد. وی به سال 30 هَ . ق . درگذشت . (از الاعلام زرکلی ).