اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

عبدا

نویسه گردانی: ʽBDʼ
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن حیدربن ابوالقاسم قزوینی . فقیه و از رجال حدیث است . به سال 582 هَ . ق . به همدان درگذشت . از تألیفات اوست : کتاب مشیخة که در آن ترجمه ٔ شیوخ خود را که از آنان حدیث شنیده است و یا بدو اجازت داده اند آورده است . (از الاعلام زرکلی ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳۰۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۳ ثانیه
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن عمربن عثمان بن عفان الاموی القرشی . شاعری ظریف طبع و سخاوت مند بود. در جنگهائی که مسلمةبن عبدالملک به رو...
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن عمربن عیسی ،مکنی به ابویزید دبوسی . نخستین کس است که علم خلاف را بوجود آورد. نسبت او به «بوسیه » بین ...
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن عمربن غانم بن شرحبیل الرعینی . قاضی ، فقیه و پادشاه بود و ازمردم افریقیه است . برای کسب علم به شام و ...
عبدا. [ ع َدُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن عمربن محمد مشهور به الافیونی . از ادباء و شعراء عصر خود بود. مولد او طرابلس شام است و به مصر رفت و سپس به ...
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن عمروبن حرام بن ثعلبه . از بزرگان صحابه و از نقباء اثناعشر است . وی با 70 تن از انصار در عقبه و جنگ بدر شر...
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن عمروبن عاص از قریش و صحابی است . در جاهلیت کتابت میکرد و سریانی را نیک میدانست . او پیش از پدر اسلام آو...
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن عمروالنهدی . از اصحاب مختار ثقفی است . در جنگ صفین با علی (ع ) حاضر بود و در جنگهای مختار حضور داشت و در ج...
عبدا. [ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن عودةبن عبداﷲ صوفان بن عیسی القدومی . فقیه حنبلی و از مردم فلسطین است . از تألیفات اوست : المنهج الاحمد ف...
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن عوف ، مکنی به ابومسلم . رجوع به ابومسلم خولانی تمیمی عبداﷲ شود.
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن عیسی بن بختویه . رجوع به ابن بختویه ابوالحسن عبداﷲبن عیسی شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.