اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

عبدا

نویسه گردانی: ʽBDʼ
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن سعیدبن سعدبن زیدبن محسن . از اشراف مکه بود بعد از مرگ پدر به سال 1129 هَ . ق . امارت مکه یافت . مدت یکسال و سه ماه حکومت کرد سپس او را عزل کردند و به یمن رفت و تا سال 1136 هَ . ق . بدانجا بود دیگر بار به امارت مکه رسیدو به سال 1143 هَ . ق . درگذشت . (از الاعلام زرکلی ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳۰۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۹ ثانیه
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن مغفل المزنی . صحابی و از اصحاب «الشجره » است به مدینه سکونت کرد و سپس به بصره رفت و به سال 57 هَ . ق ...
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن مقفع. رجوع به ابن مقفع عبداﷲ و نیز الاعلام زرکلی شود.
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن منصور ملقب به المستنصر باﷲبن الظاهربن الناصر، مکنی به ابو احمد و معروف به المستعصم باﷲ. رجوع به المستع...
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن وهب مولی خزاعه معروف به سیاط. وی از مردم مکه و از مقدمان در صنعت غنا و استاد ابراهیم موصلی بود. به س...
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن وهب بن مسلم الفهری ، مکنی به ابومحمد. فقیه و از ائمه است . وی دارای فقاهت و عبادت و حدیث بوده . ازکتب ...
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن وهب راسبی . از مردم ازد و از ائمه ٔ اباضیه است . رجوع به راسبی عبداﷲبن وهب شود. و نیز رجوع به الاعلام ز...
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن هارون الرشید. رجوع به مأمون عباسی شود.
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن هاشم بن محمد عبدالمطلب بن الحسن بن نمی شریف حسینی . از امراء مکه بود. به سال 1105 هَ .ق . ولایت مکه را یا...
عبدا. [ ع َدُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن هلال بن عامربن صعصعه . جدی جاهلی از نسل میمونه بنت الحارث است . (از الاعلام زرکلی ).
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن یحیی ، مکنی به ابومحمد. رجوع به ابن کناسه شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.