عبدا
نویسه گردانی:
ʽBDʼ
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن عبدالمطلب بن هاشم الهاشمی القرشی ملقب به الذبیح پدر رسول (ص ) است . به سال 81 قبل از هجرت مدینه متولد شد و به سال 53 قبل از هجرت درگذشت . وی کوچکترین پسران عبدالمطلب بود پدرش نذر کرد که هرگاه خدا ده فرزند به او عطا کند و در زندگی او بحد شباب برسند یکی از آنان را در مقابل کعبه قربانی کند و چون حاجتش برآمد فرزندان را در مقابل هبل که بزرگترین بتان بود برده و قرعه کشید به نام عبداﷲ آمد و عبدالمطلب وی را بغایت دوست داشت بدین جهت یکصد شتر بجای او فدیه کرد بدین جهت معروف به الذبیح شد زوجه ٔ وی آمنه بنت وهب مادر حضرت محمد بود. عبداﷲ در زمانی که آمنه آبستن بود به قصد تجارت به غزه رفت و در مراجعت چون به مدینه رسید مریض شده و درگذشت . و بعضی گویند به الابواء (بین مکه و مدینه ) درگذشت . (از الاعلام زرکلی ).
واژه های همانند
۳۰۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
قاضی عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) یقینی . رجوع به قاضی یقینی شود.
کلاته عبدا. [ ک َ ت ِ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) دهی است از دهستان القورات بخش حومه ٔ شهرستان بیرجند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
احداف عبدا. [ اَ ف ُ ع َ دِل ْ لاه ] (اِخ ) طایفه ای از مضر که زوافر نیز نامیده میشوند. (سمعانی ).
میرحسن عبدا. [ ح َ س َ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) تیره ای از طایفه ٔ خدیوی ممسنی فارس . (از جغرافیای سیاسی کیهان ص 90).
متعب بن عبدا. [ م ُ ع ِ ب ِ ن ِ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) از امرای آل رشید است که در سرزمین نجد حکومت داشته است (سنه ٔ 1283) متعب پس از برادر...
طالب بن عبدا. [ ل ِ بِب ْ ن ِ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ازدی گوید: حدیث او قابل اعتماد نیست آنگاه سلسله ٔ حدیث او را از طریق ابوکریب بدین سان ...
ربیعةبن عبدا. [رَ ع َ ت ِ ن ِ ع َ دِل ْ لاه ] (اِخ ) ابن هُدَیربن عبدالعزی بن عامربن حارث بن حارثةبن سعدبن تمیم بن مرة تمیمی ... در زمان حض...
امام زاده عبدا. [ اِ دَ / دِ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) دهی است از دهستان افتر پشت کوه بخش فیروزکوه شهرستان دماوند واقع در 33 هزارگزی جنوب شرق...
امام زاده عبدا. [ اِ دَ / دِ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) دهی است از دهستان نمارستان بخش نور شهرستان آمل ، واقع در 44 هزارگزی جنوب باختری آمل و ...
امام زاده عبدا. [ اِ دَ / دِ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) امام زاده ای است در جنوب تهران در نزدیکی شهر ری .