اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

عبدا

نویسه گردانی: ʽBDʼ
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن عروة الهروی . از حفاظ حدیث است . او راست : کتاب الاقضیة.وی به سال 311 هَ . ق . درگذشت . (از الاعلام زرکلی ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳۰۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۰ ثانیه
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن علوی بن احمد المهاجربن عیسی الحسینی الحضرمی . معروف به حداد فاضل و از مردم تریم (حضرموت ) است .از تألیف...
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن علی معروف بشیخ سدید. شیخ طب دیار مصر بود. به خدمت العاضد درآمد و عمری دراز یافت .وی به سال 592 هَ . ق ...
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن علی بن جارود النشابوری ، مکنی به ابومحمد معروف به ابن الجارود. مجاور مکة و از حفاظ حدیث بود. او راست : الم...
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن علی بن عبداﷲبن خلف اللخمی المری الرشاطی معروف به رشاطی . از علماء حدیث و از مردم (مریه ) اندلس است . ا...
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن علی بن محمدبن سلیمان بن حمائل مشهور به ابن غانم . شاعر است و به حدیث اشتغال داشت . ولادت و وفات او به ...
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن علی بن مکتفی المعتضدمعروف به المستکفی باﷲ. از خلفاء دولت عباسی عراق است . بعد از خلع المتقی باﷲ به سال ...
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن عمر، مکنی به ابوسعید و ملقب به بیضاوی . رجوع به بیضاوی شود.
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن عمربن بدربن عبداﷲبن جعفر. از سلاطین حضرموت بود به سال 1031 هَ . ق . پس از مرگ پدر ولایت یافت . پس از چ...
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن عمربن خطاب العدوی . صحابی و از معززترین خانواده های قریش در جاهلیت بود. با پدر خود به مدینه هجرت کرد و د...
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن عمربن عبداﷲبن احمد ملقب به بامخرمة. مفتی یمن و علامه ٔ عصر خود بود. به حضرموت و زبید و الشحر و عدن و تعز...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.