اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

عبدا

نویسه گردانی: ʽBDʼ
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن محمد. رجوع به ابن السید ابومحمد عبداﷲبن محمدبن السید شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳۰۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۵ ثانیه
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاْ ] (اِخ ) ابن عبدالرحمان بن فضل بن بهرام التمیمی الدارمی السمرقندی ، مکنی به ابومحمد. رجوع به ابومحمدبن عبداﷲبن عبدال...
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن عبدالرحمان بن معاویةبن حدیج بن التجیبی . به سال 152 هَ . ق . منصور عباسی وی را ولایت داد. او نخستین کس ...
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ )ابن عبدالرحمان بن معاویةبن هشام الاموی البلنسی . بعداز مرگ پدر خود زمام کار اندلس را بدست گرفت و سپس به سال...
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن عبدالرحمان ابی زید النفراوی القیروانی ، مکنی به ابومحمد معروف به ابن ابی زید. رجوع به ابن ابی زید ابومح...
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ](اِخ ) ابن عبدالرحمان ناصر الاموی معروف به ابن الناصر. امیر و از نجباء خلفاء اندلس و از دوستداران علم و علماء بود. او ...
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن عبدالرزاق بن عبدالعظیم العثمانی . فقیه مالکی است . از تألیفات او است : سلاح الایمان فی الصلاة و تلاوة ال...
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن عبدالظاهربن نشوان الجذامی ملقب به محی الدین و معروف به ابن عبدالظاهر. رجوع به عبدالظاهر محی الدین ابو...
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن عبدالعزیزبن محمد البکری الاندلسی ، مکنی به ابوعبید بکری . رجوع به ابوعبید بکری عبداﷲ... و به الاعلام زرک...
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن عبدالمدان الحارثی . صحابی و از سادات عرب یمن است و از جانب علی (ع ) ولایت یمن یافت و در جنگی که با ل...
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن عبدالمطلب بن هاشم الهاشمی القرشی ملقب به الذبیح پدر رسول (ص ) است . به سال 81 قبل از هجرت مدینه متول...
« قبلی ۷ ۸ ۹ ۱۰ ۱۱ صفحه ۱۲ از ۳۰ ۱۳ ۱۴ ۱۵ ۱۶ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.