عبدا
نویسه گردانی:
ʽBDʼ
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن محمدبن علی بن عباس ، مکنی به ابوجعفر و معروف به منصور. وی دومین خلیفه ٔ عباسی و نخستین کس از ملوک عرب است که به علوم توجه کرد.وی عارف به فقه و ادب بود و در فلسفه و علم فلک تقدمی داشت و به علما محبت میکرد و پس از مرگ برادرش سفاح به سال 136 هَ . ق . به خلافت رسید. شهر بغداد را به سال 145 هَ . ق . او بنا کرد. در زمان او اعراب به علوم یونان و ایران توجه کردند. در عهد او محمدبن ابراهیم فزاری نخستین اسطرلاب را ساخت . منصور از لهو و لعب گریزان و مردی جدی و متفکر بود. توقیعات او در کمال بلاغت است . به سال 95 هَ . ق . متولد شد. و در 158هَ . ق . به بئر میمون در مکه درگذشت . وی مدت 12 سال خلافت کرد. رجوع به آل عباس شود. (از الاعلام زرکلی ).
واژه های همانند
۳۰۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن ابی حصین الازدی . صحابی و از فرسان عرب در صدر اسلام بود. وی به سال 36 هَ. ق . در جنگ صفین به قتل رسید...
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن ابی زید عبدالرحمان قیروانی ، مکنی به ابومحمد معروف به ابن ابی زید. رجوع به ابن ابی زید ابومحمد شود.
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن ابی فرج . رجوع به ابن مارستانیه ابوبکر عبداﷲ شود.
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن ابی قحافه عثمان بن عمروبن کعب التیمی القرشی ، مکنی به ابوبکر. رجوع به ابوبکربن ابی قحافه شود.
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن احمدبن اسماعیل الرسولی . وی از ملوک دولت رسولیه یمن است که به سال 827 هَ . ق . بعد از مرگ پدر به امارت...
عبدا.[ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن احمدبن امیر اسحاق بن المقتدر العباسی ، مکنی به جعفر و ملقب به القائم بامراﷲ.رجوع به قائم بن القادر و نیز...
عبدا. [ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن احمدبن بشیربن ذکوان البهرانی . از بزرگان قراء بود. به سال 173 هَ . ق . متولد شد و به سال 342 هَ . ق . درگذ...
عبدا.[ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن احمدبن حسین الشاماتی ، مکنی به ابوالحسین . مردی فاضل بود. از تألیفات اوست : شرح دیوان المتنبی . شرح الح...
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن احمدبن خشاب ، مکنی به ابومحمد. رجوع به خشاب و الاعلام زرکلی شود.
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن احمدبن سلیمان بن ابراهیم بن بردة الفزاری . یگانه ٔ جهان بود در علم و ورع . و از بنی فزاره یکی از قبائل عر...