اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

عجد

نویسه گردانی: ʽJD
عجد. [ ع َ ج َ ] (ع اِ) ج ِ عجدة. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). رجوع به عجدة شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
عجد. [ ع َ ] (ع اِ) دانه ٔ مویز یا مویز پست هیچکاره . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). || حب انگور. (اقرب الموارد) (آنندراج ). || میوه ای است ...
عجد. [ ع ُ ] (ع اِ) مویز یا میوه ای که به مویز ماند. || دانه ٔ انگور. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
اجد. [ اِ ج ِ ] (ع صوت ) کلمه ای است که شتران را به آن زجر کنند. (منتهی الارب ).
اجد. [ اُ ج ُ ] (ع ص ) ناقة اُجد؛ شتر ماده ٔ قوی استوارخلقت که مهره های پشت آن با هم پیوسته باشد و این خاص ّ است بمادیان و اطلاقش بر نر ن...
اجد. [ اَ دِن ْ ] (ع اِ) اَجْدی . ج ِ جَدی . بزغالگان .
دارة اجد. [ رَ ت ُاُ ج ُ ] (اِخ ) یاقوت نویسد: ابن سکیت از آن نام برده است و من شاهدی برای آن نیافتم . (معجم البلدان ).
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.