عجی
نویسه گردانی:
ʽJY
عجی . [ ع ُ جی ی ] (ع ص ) کودکی که مادر شیر او را از وقت آن واپس انداخته باشد. (اقرب الموارد). بچه ٔ شیر بدیر یافته . (منتهی الارب ). || کودک که به شیر بیگانه پرورش یافته باشد. (منتهی الارب ).
واژه های همانند
۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۲ ثانیه
عجی . [ ع َ جی ی ] (ع ص ) بچه ٔ گم کرده مادر از مردم و شتر که به شیر بیگانه غذا یافته . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
عاجی . (ص نسبی ) چیزی که از عاج ساخته شده باشد. (آنندراج ). چیزها که از عاج سازند. رجوع به عاج شود.
آجی . (اِخ ) یا آجی چای . نام امروزی آن تلخه رود. (فرهنگستان ). رودیست از کوههای سبلان سرچشمه گرفته ، با شعب عدیده که از قوشه داغ و بزغوش و...
اجی . [ اَ ] (ترکی ، اِ) صاحب فرهنگ شعوری گوید بمعنی وزیر و آقا و در ترکی از نظر ادب بمعنی آقای من و پادشاه من استعمال شود.
اجی بی . [ اِ ] (اِخ ) (بانک ...) در سندی که تاریخش از تشرین ِ اول (اکتبر) سال چهارم سلطنت کوروش در بابل است کبوجیه را شاهزاده خوانده و پ...
حجر عاجی . [ ح َ ج َ رِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) سنگ جراحت نیز خوانند، رفتن خون بازدارد. (نزهة القلوب حمداﷲ مستوفی ). و این همان حجر اعرابی ...
آجی چای (تلخه رود، شور سو) یکی از مهمترین و اصلیترین رودخانههای جاری در استان آذربایجان شرقی میباشد. مساحت حوزهٔ آبریز این رودخانه، ۹٬۲۰۰ کیلومتر ...
قاضی آجی . (اِخ ) دهی است از دهستان بهی بخش بوکان شهرستان مهاباد. در 24هزارگزی شمال خاوری بوکان و 18هزارگزی شمال خاوری شوسه ٔ بوکان به...