 
        
            عدوانی 
        
     
    
								
        نویسه گردانی:
        ʽDWʼNY 
    
							
    
								
        عدوانی . [ ع َدْ ] (اِخ ) یحیی بن  یعمر دمشقی  عدوانی  مکنی  به  ابوسلیمان . از مشاهیر نحویان  بود. از فقه  و حدیث  و قرائت  و لغات  اطلاعی  داشت . مردی  فصیح  و بلیغ و عالم  به  علم  ادب  بود. نحو را از ابوأسود دوئلی  آموخت  و حدیث  را از عبداﷲبن  عباس  وعبداﷲبن  عمر و جز آنها فرا گرفت . مردی  شیعی  بود و حجاج بن  یوسف  او را به  خراسان  تبعید کرد، در آنجا از طرف  یزید بن  مهلب  قضاوت  یافت . وی  به  سال  119 یا 129 یا 100 هَ . ق . درگذشت . (از ریحانة الادب  ج  3 ص  70).
    
							
    
    
    
        
            واژه های همانند
        
        
            
    ۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۲ ثانیه
								
    
    
									
            
										
                
                
                    
											
                        عدوانی . [ ع ُدْ نی ی  ] (ع  ص نسبی ) منسوب  به  عدوان .  ||  تجاوزکارانه .-  تصرف  عدوانی  ؛ نوعی  از غصب  است . درفقه  در مبحث  غصب  گفته اند تصرف  ...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        عدوانی . [ ع َدْ ] (اِخ ) در رجال  لقب  ثقیف بن  عمرو و سمرةبن  ربیعة و جز آنهاست  و نسبت  آن  به  بنی محجربن  عیاذبن  یشکربن  عدوان  است . (ریحانة ال...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        عدوانی . [ ع َدْ ] (اِخ ) عبدالعظیم  مکنی  به  ابن  ابی الاصبع. رجوع  به  ابن  ابی الاصبع و نیز ریحانة الادب  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: پدریژانه pedrižāne (کردی: peydriži با پسوند آنه)***فانکو آدینات 09163657861
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        تصّرفِ عُدوانی. رجوع شود به واژهٌ عُدوانی.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        همتای پارسی این دو واژه ی عربی، این است: آسپدریژانه ãspedrižāne (آس؛ سغدی. + پدریژ از کردی: peydriži + آنه)،*** فانکو آدینات 09163657861
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        عماره ٔ عدوانی . [ ع ُ رَ ی ِ ع َدْ ] (اِخ ) ابن  عوف  عدوانی . «ابن  حجر» وی  را از صحابیانی  دانسته  است  که  به  زیارت  پیغمبر اکرم  (ص ) نائل  نشد...