اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

عذوبة

نویسه گردانی: ʽḎWB
عذوبة. [ ع ُ ب َ ] (ع مص ) پاکیزه گردیدن آب . (از اقرب الموارد) (آنندراج ) (منتهی الارب ) (غیاث اللغات ). خوش شدن آب . (تاج المصادر بیهقی ). مجازاً، بمعنی شیرین شدن دیگر اشیاء سوای آب . (آنندراج ) (منتهی الارب ) :
جز در صفات نجم نخواهد شدن پدید
در نثر من عذوبت و در نظم من نظام .

سوزنی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
عزوبة. [ ع َ ب َ ] (ع ص ) زمین دورچراگاه و درازراه بسوی گیاه . (منتهی الارب ). زمینی که از علف و گیاه دور باشد. (از اقرب الموارد).
عزوبة. [ع ُ ب َ ] (ع مص ) بی زن و بی شوهر شدن . (تاج المصادر بیهقی ) (دهار): عزب الرجل ؛ آن مرد را اهل و خانواده نبوده است . (از اقرب الموارد...
عضوبة. [ ع ُ ب َ ] (ع مص ) به معنی مصدر عُضوب است . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). بران شدن . (تاج المصادر بیهقی ). رجوع به عضوب شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.