اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

عربة

نویسه گردانی: ʽRB
عربة. [ ] (اِخ ) (به عبری معنی سوخته دارد) وادیی است که از جبل شیخ به خلیج عربه ممتد است طولش 250 میل و شامل حوله و بحرالجلیل و بحرالملح یا مرداب میباشد و گاهی این اسم به الغور که فیمابین دریای مرداب و دریای احمر واقع است صدق کند. و در غیر این موضع گاهی اشاره به الغور قصد از شمال دریای مرداب مذکور است اما قسمتی که از شمال دریای مرداب به خلیج عقبه ممتد است . طولش 100 میل و عرضش از 4 - 14 میل و ارتفاع دیوارهای آهکی و کلسیه اش بمغرب دشت از 500 الی 1800 قدم و ارتفاع کوه هور 5000 قدم و سنگهای طرف شرقی غالباً پورفیری و باسلت میباشد و سطح دشت مرقوم پورفیری و ریگهای از سنگهای مختلفه فراهم آمده پوشیده است . و سبزه و علف کمیاب و حرارت هوایش در غایت شدت میباشد ولی قضیه ٔ این که درزمان قدیم رود اردن در عربه جاری بوده است از جمله آراء سخیف و بی اعتباری است . (از قاموس کتاب مقدس ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
اربه . [ اَ رَ ب َ ] (اِخ ) نام شهریست بمغرب از اعمال زاب و آن بزرگترین شهر زاب است وگویند در حوالی آن 360 قریه است . (معجم البلدان ).
گل اربه . [ گ ُ ل ِ اُ ب َ / ب ِ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) دوایی است که آنرا از شام آورند و عنبر بید نیز خوانند. گزندگی جانوران را نافع است و ...
عرب عاربه . [ ع َ رَ ب ِ رِ ب َ ] (اِخ ) نست شناسان همه ٔ اقوام عرب را بدو شجره ٔ بزرگ تقسیم کرده اند: عربهای جنوبی (از یمن ) و عربهای شمالی ...
سیاه اربه . [ اِ ب َ / ب ِ ] (اِ مرکب ) ۞ نوعی از درخت تنگرس که در دیناچال ، نور، کتول ، درفک و رامسر دیده میشود. آنرا در رامسر سیاه اربه میخ...
خرمای اربه . [ خ ُی ِ اَ ب َ / ب ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) خرمالو. خرمای اربو. (یادداشت بخط مؤلف ). رجوع به اربه شود.
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.