عردام
نویسه گردانی:
ʽRDʼM
عردام . [ ع ِ ] (ع اِ) شاخی که در آن خوشه ها باشد. (منتهی الارب ) (آنندراج ). شاخه ای که بر آن خوشه ها باشد. (ناظم الاطباء). || شاخ بزرگی که بر آن شاخه های ریزه باشد. (منتهی الارب ) (آنندراج ). شاخ بزرگی که بر آن شاخه های ریزه و کوچک باشد. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). چوب خوشه ٔ خرما. (مهذب الاسماء).
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
اردام . [ اِ ](ع مص ) همیشه بودن . || اردام سحاب ؛ ساکن و برجای ماندن ابر. (منتهی الارب ). || همیشه شدن . اردام حُمّی ̍؛ بر جای و لازم ...