گفتگو درباره واژه گزارش تخلف عرفان نویسه گردانی: ʽRFAN عرفان . [ ع ِ رِف ْ فا ] (اِخ ) نام صاحب آن راعی و چوپان که در حق صاحب خود چنین گفته است :کفانی عرفان لکری و کفیته کلوء النجوم و النعاس معانقه .(از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه واژه معنی عرفان کده عرفان کده . [ ع ِ ک َ دَ / دِ ] (اِمرکب ) خانه ٔ عرفان . مرکز عرفان . جایگاه عرفان . آنجاکه مجمع عرفان و جایگاه معرفت اﷲ باشد : روز تعطیل به عر... عرفان مآب عرفان مآب . [ ع ِ م َ] (ص مرکب ) عارف و دانشمند و حکیم . (ناظم الاطباء). عرفان اسلامی این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید. هفت وادی عرفان هفت وادی عرفان، به قول مولانای بلخ هفت شهر عشق است و یا هفت مرحله از عرفان که یک عارف با سیر و سلوک، این مراحل را در مسیر عرفان می پیماید و این هفت و... زن در عرفان اسلامی عرفا مسئله وجود زن را از دیدگاه دیگری مورد بحث قرار داده و سعی کردهاندمقام و موقعیت زن را از یک دیدگاه وجودی و الهی تبیین کنند. ذکورت... بر عالم عرفان زدن بر عالم عرفان زدن . [ ب َ ل َ م ِ ع ِ زَ دَ ] (مص مرکب ) بر درعرفان زدن . از حجاب و شرم بیرون آمدن . (آنندراج ). قصر عارفان قصر عارفان . [ ق َ رِ رِ ] (اِخ ) دیهی بر یک فرسنگی شهر بخارا بوده ، و ابتدا قصر هندوان نام داشته است : از قصر عارفان به طرف شهر بخارا میرفتن... تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود