اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

عرق ریختن

نویسه گردانی: ʽRQ RYḴTN
عرق ریختن . [ ع َ رَ ت َ ] (مص مرکب ) بسیار خوی کردن . (یادداشت مرحوم دهخدا). خوی از چهره چکیدن . || شرمنده شدن . (غیاث اللغات ) (آنندراج ) :
عشق میریزد عرق چون دل شود صید هوس
هر که میمیرد طبیبش میکشد شرمندگی .

ناظم هروی (از آنندراج ).


|| سعی در کاری کردن . (غیاث اللغات ) (آنندراج ) :
از پی شادابی معنی عرقها ریختم
فیضها ده در زمین شعر باران مرا.

رائج (از آنندراج ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.