اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

عرک

نویسه گردانی: ʽRK
عرک .[ ع َ رِ ] (ع ص ) مرد نیک اندازنده اقران خود را در حرب و جز آن . (منتهی الارب ). مرد نیک اندازنده اقران و همسران خود را در جنگ و جز آن . (ناظم الاطباء). رجل عرک ؛ مرد سخت و به زمین افکننده . (از اقرب الموارد). || مرد آزموده و سخت توانا در کارزار. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). ج ، عَرِکون . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || رمل عرک ؛ ریگ در یکدیگر درآمده . (منتهی الارب ). ریگ متداخل و درهم شده . (از اقرب الموارد). || (اِ) آواز میانه ٔ دریا و معظم آن . (منتهی الارب ). صوت . (اقرب الموارد).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
ارک . [ اَ رَ / اُ رَ ] (اِخ ) شهرکی است در جانب بری حلب قرب تدمر و آن دارای نخل و زیتونست و خالدبن الولید بهنگام سفر از عراق به شام آن...
ارک . [ اَ رَ ] (اِخ ) (مستدیم ) (سفر پیدایش 10:10) اور ۞ . اوروک ۞ . اِرخ ۞ . شهری در کلدیه که نمرود آنرا بر دجله بنا کرد و یونانیان و روم...
عارک . [ رِ ] (ع ص ) شتر که از خراش آرنج بازویش بریده باشد. (آنندراج ) (منتهی الارب ). || زن حائض . (آنندراج ) (منتهی الارب ) (مهذب الاسماء...
« قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۳ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.