اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

عرند

نویسه گردانی: ʽRND
عرند. [ ع ُرْ رُ ن َدد ] (اِخ ) قلعه ای است به صنعای یمن . (منتهی الارب ). ۞
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
عرند. [ ع ُ رُ / ع ُ رَ ] (ع ص ) صلب و شدید. (از اقرب الموارد). درشت و رست ، گویند وتر عرند. و هم وزن آن جز کلمه ٔ «ترنج » یافت نشود. (از منتهی...
ارند. [ اَ رَ ] (اِ) بهندی درخت خروع است . (فهرست مخزن الادویه ). کرچک . ارندی .
ارند. [ اُ رُ ] (اِخ ) نهر انطاکیه و نهرالرستن معروف به عاصی ، در اوّل آن را میماس خوانند و چون از حماة گذرد آن راعاصی نامند و چون به انطا...
ارند. [ ] (اِخ ) (ده ...) موضعی است در بیش از دوفرسنگی میانه ٔ جنوب مشرق تل ّ کرد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.