اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

عری

نویسه گردانی: ʽRY
عری . [ ع ُ را ] (ع اِمص ) برهنگی . (ناظم الاطباء). || (اِ) ج ِ عُروة. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به عروة شود. || فرماندهان سپاه . (از اقرب الموارد).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۸ ثانیه
اَری: ببینم. اُسامر: (فعل مضارع) افسانه و قصه می گویم، مشتق از سَمَرْ که در اصل سمر به معنای پرتو ماهتاب و نور ماه در شبهای مهتابی است. لیلای: لیلای خ...
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ صفحه ۵ از ۵ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.