عریض
نویسه گردانی:
ʽRYḌ
عریض . [ ع ِرْ ری ] (ع ص ) کسی که شر و فساد پیش آرد مردم را، و آنکه کار بی فایده کند و در پی باطل رود. (منتهی الارب ). آنکه برای مردم شر پیش آورد. (از اقرب الموارد).
واژه های همانند
۱۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
اریض . [ اَ ] (اِخ ) موضعی است در قول امروءالقیس :أصاب َ قَطاتَین فسال لواهمافوادی البدِی ّ فانتحی للأریض . (معجم البلدان ).اریض یا یریض ش...
آریز. (اِخ ) نام محلی براه سنندج و مریوان میان گردنه ٔ آریز و تودار در 27هزارگزی سنندج .
اریز. [ اَ ](ع اِ) بَشک که در شبهای تیرماه بر زمین افتد ۞ . شبنم و پشک در شبهای تیرماه . || مهتر قوم . || (ص ) روز سرد.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
گردنه ٔ آریز. [ گ َ دَ ن َ ی ِ ] (اِخ ) گردنه ای است در راه سنندج و مریوان میان آره نان و آریز، واقع در 19000هزارگزی سنندج .