عز
نویسه گردانی:
ʽZ
عز. [ ع ِزز ] (اِخ ) قلعه ای است به روستای بردعة. (منتهی الارب ). قلعه ای است در رستاق بردعة از نواحی اَران . (از معجم البلدان ).
واژه های همانند
۲۰۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۰ ثانیه
از بر داشتن. از حفظ داشتن. در حافظه داشتن. (منبع: لغتنامۀ دهخدا - رجوع شود به «بَر» و «از بر»)
امثال:
"هزار افسانه از بر بیش دارد
بطنازی یکی در...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
از این سپس . [ اَس ِ پ َ ] (ق مرکب ) از این پس . بعد از این . من بعد.
ازخود رفتن . [ اَ خوَدْ / خُدْ رَ ت َ ] (مص مرکب ) از حال رفتن . بیهوش شدن . غشی . اغماء : بوی گل و باد سحری بر سر راهندگر میروی از خود به ازی...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
گاه از گاه . [ اَ ] (ق مرکب ) گاه و بیگاه . ندرةً. بعض اوقات : مردی که وی را حسن محدث گفتندی نزدیک امیرمسعود فرستاده بود. [ منوچهربن قا...
خارج از حد. [ رِ اَ ح َدد ] (ص مرکب ) ۞ بیرون از اندازه .
خارج و وقت دو واژه ی عربی است؛ همتای پارسی این عبارت، این است: نابگاه nābegāh (دری) ***فانکو آدینات 09163657861